مادران ما با فرشتگان بسیاری میآیند و قداس را احترام میگذارند. به من نگاه کرد و گفت: "دختر کوچکم، وظیفهٔ مقدس دعا کردن برای بقایایی از مؤمنان که اکنون در آتشفشان عشق قلبام جمع میکنم، بر عهدهٔ تو است. کلماتِ من برای تو چراغی هستند که راه پاکیزگی را آشکار میکنند که به قلبام میرساند. کمکس این راه را انتخاب خواهند کرد. همه دعوت شدهاند. شتابان فهمید، فرشتهی من، آنچه که صدا زدهاید." سپس یک پیام خصوصی داد و مرا برکت داد و رفت. پس از اینکه او رفت، صلیب نور در هوا باقی ماند. شنیدیم که میگوید, "من به تو اعتماد دارم."