مادونا با یک پرده قرمز و لباس آبی حاضر است. دلش آشکار شدهاست. او بر من خم میشود و میگوید: "ای خدا که روحها آرزو کنند در شعله عشق مقدس که قلب من هست، پاک شوند! ای خدا که خودشان را به عمق این پناهگاه بیندازند! این شعله روحه از همه چیزهایی که مسیر رسیدن به کمال مقدس را مانع میشود، پاکسازی میکند. فرزندم، فراخواند کودکانم برای ورود در این شعله عشق مقدس که طولانی مدت تلاش کردهاست جهان را با عشق تقدیس کند. پسرم مرا بارها فرستاده تا روحها از راه گمراهی به وسیلهٔ این شمعدان مصرفکننده که قلب بیعیب و نقص من - عشق مقدس است، فراخواند. ستایش و احترام بگذارید برای آن کسی که مرا چنین میفرستد."