عزیزان، زمان میگذرد و مردان تغییر نمی喫ند. زمان میگذرد و دلها تغییر نمی喫ند. زمان میگذرد و برزیلیانان همچنان در نافرمانی از پیامهای ما باقی ماندهاند. آنها ادامه میدهند تا مخلوقات را ترجیح دهند به جای عشق سه قلب مقدس متحد ما. قلبهایمان پر از بیکفایت است... کسی نیست که ما را آرام کند... کسی نیست که برای ما تا آخر مبارزه کند... روحی سخاوتمند وجود ندارد... هیچ روحهای نیست که خود را کاملاً بدون جستجوی خودش یا منافعش در ما تقدیم کند... با دعاهای، قربانیهای و تغییر رفتار و رویه شما ما را آرام کنید. با تجدید تعهدات روزانه خود و انجام آن به عشق و وقفیت ما را تسکین دهید. مثل ابری آسمانی هستم... ابر برکت... همانطور که هر قطرهٔ آب در ابرها جمع میشود تا باران به زمین بیاورد، من هم همه برکتهای خداوند را در دستهای خود گرد آوردم تا آنها را روی مردان ریخته باشم. با مریم، مدیاتریس تمام برکتها هستم. مثل بو کاج که مارها را دور میکند، شیاطین نیز پیش از قدسیت من فرار میکنند. بنابراین روحی که در من است و من در او هستم، شیتان هیچ قدرت ندارد، زیرا نمی喫د توانایی مقاومت کردن در برابر حضور من و قدسیتمش را دارد و آن را نابود میسازد. روحهای که خوب با من متحد شدهاست هرگز غنیمت شیاطین نخواهد شد، چون من پدر او هستم و ما 'یک در عشق' هستیم، بنابراین قدستیت من همه شر و تمام تملحی از رویش دور میکند. من پدریترین شما هستم، اما برای اینکه فرزندان واقعی من باشید باید زندگی اتحاد خود را با من به وسیلهٔ دعا، مدیتاسیون بر پیامهای من، تقدیس کردن و اهدای زندگانی خود به من، و پیروی دائمی از فضیلتهایم و اطاعت خشنودانه و بیشرطی به صدایم رشد دهید. آنهایی که مرا دوست دارند زندگی ابدی را دوست میدارند. آنهایی که مرا پیدا کردهاند حکمت را یافتهاند. آنهایی که کنار من هستند برای همیشه خواهند زیست. آنها که از من خوردن، خسته نخواهند شد و قوتشان خاموش نمی喫د بلکه به وسیلهٔ من تا ابد زندگی میکنند. آنها که توسط من پشتیبانی شدهاند و در نظرم قرار دارند مسابقه را تمام کرده و تاج پیروزی را بدست آورده خواهند بود. سلامت، مارکوس، پسر محبوب من. صلح مرا برای تو میدهم. دوست دارم تو. بیایید. ما؟ تا ابد با هم هستیم.